کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم
سارا ميتلند در کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم به طرح اين پرسش ميپردازد که چطور شد ما به فرهنگي رسيديم که خودمختاري و فردگرايي، استقلال و رضايت را از هر زمان ديگري بيشتر ارج مينهد و درعينحال از تنهايي وحشت دارد. ميتلند در اين کتاب بسيار کاربردي راهحلهايي براي يافتن و لذت بردن از تنهايي در دنياي مدرن امروزي پيش روي مخاطب خود ميگذارد. چگونه از تنهايي لذت ببريم در دستهي کتابهاي خودياري قرار ميگيرد و برگردان فارسي آن با ترجمهي سما قرابي و از انتشارات هنوز در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
سارا ميتلند نويسندهي انگليسيتباري است که بيشتر آثار فانتزي مذهبي تأليف ميکند. در ميان آثار او رمان و داستان کوتاه نيز ميتوان يافت. سبک آثار او رئاليسم جادويي است. کتاب «دختر دارالسلام» از آثار ميتلند است که موفق شد توجه زيادي به خود جلب کند.
در بين ما آنهايي که لذت تنها بودن را چشيدهاند نيازي به قانعشدن ندارند و نياز هم نيست کسي به آنها درس بدهد در تنهايي چه بکنند و چطور راضي باشند؛ اما آنهايي که ذاتاً جذب تنهايي نميشوند به اين کتاب نياز دارند، و اين نياز دليل دارد. سارا ميتلند در کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم عنوان ميکند که بسياري اوقات نياز است انسان تنها باشد؛ يا به دليل انجام پروژهاي که تمرکز تمام و کمال ما را ميطلبد يا هر دليل ديگري.
شايد ته دلتان بيشتر راغب به تنها بودن باشيد اما از کنارهگيري از جمع هراس داشته باشيد، يا گاهي به سبب جرياناتي چون طلاق و جابهجايي يا از دست دادن عزيزي ناچار به خلوت کردن با خود شده باشيد، شايد هم فقط ميخواهيد تنها باشيد اما درعينحال از تنها ماندن ميترسيد. درهرصورت اين کتاب براي شماست.
ميتلند کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم را با تحليل جامعه و بدبينياش نسبت به افرادي که تنهايي را برميگزينند آغاز ميکند. دريکي از فصلهاي کتاب به اين موضوع ميپردازد که جامعه تنهايي را خجالتآور ميداند، آن را محکوم ميکند و از آن هراس دارد، و تغييرات اين ديدگاه را در طول تاريخ بررسي ميکند. بهعنوانمثال جايي اشاره ميکند که در قرونوسطي کلمهي «دختر خانه» را براي تحسين استقلال دختراني که ازدواجنکرده و روي پاي خود ايستادهاند به کار ميبردند.
«روزي روزگاري و درزماني نهچندان دور، کلمهي «تنها» معنايي قهرمانانه و ماجراجويانه در خود داشت. در تکوتنها بودن رنجر تنها هيچ معناي بد و ناراحتکنندهاي وجود نداشت و حتي ايالت تگزاس هم با افتخار ايالت تکستاره ناميده شده است. اخيراً اما رسانهها افراد تنها را قاتلي زنجيرهاي و يا متجاوز جنسي به تصوير ميکشند.»
ميتلند در چند فصل ديگر نيز به تاريخ تنهايي و نگاه جامعه به آن ميپردازد. بعدازآن کتاب رنگ و بوي شخصيتري به خود ميگيرد و بخشي آغاز ميشود که نويسنده در آن از ترس مينويسد.
«به ياد داشته باش اندکي ترس از تنها بودن کاملاً طبيعي است. اکثر ما در محيطهايي اجتماعي بزرگشدهايم که آشکارا به ما اين پيام را منتقل ميکرد که تنهايي برايمان بد است، براي سلامتيمان ضرر دارد، مخصوصاً سلامت روانيمان، و «آبرويمان» را هم ميبرد.»
سارا ميتلند به اين نکته اشاره ميکند که تمام شواهد علمي دربارهي مضرات تنهايي و تأثير آن بر جسم و روان انسان دربارهي افرادي صدق ميکند که بهناچار تنها هستند، نه کساني که به اختيار تنهايي را انتخاب ميکنند. اصل حرف ميتلند آن است که هيچ اطلاعات دقيقي دربارهي تأثيرات تنهايي، چه مثبت و چه منفي، در دسترس نيست چراکه به آزمايش گذاشتن اين مفهوم دشوار است.
در آن بخشهايي از کتاب که روي خودياري تمرکز دارند ميتوان راهکارهايي براي انس گرفتن به تنهايي و لذت بردن از آن پيدا کرد. يکي از فصلهاي کتاب دربارهي انجام دادن کارهايي است که از تنهايي انجام دادنشان لذت ميبريم. نويسنده در اين بخش تغييرات شيوهي وقتگذرانان افراد و تقسيم زمان را در طول تاريخ بررسي کرده و با گفتن از گذشتههاي بسيار دور که زمان کار و اوقات فراغت افراد بسيار نزديک به هم بود، حرفهايش را آغاز کرده است.
آن زمانها شغل بيشتر مردم کشاورزي بود و کشاورزها بيشتر وقت خود را روي زمين، تنها يا با چند تن از اعضاي خانواده، سپري ميکردند؛ خريد کردنشان در بازار محلي رويدادي اجتماعي بهحساب ميآمد و دورهم جمعشدنهايشان در مناسباتي مثل پشمچيني گوسفندان که زماني در اسکاتلند رايج بود خلاصه ميشد.
«حالا اما بيشتر ما تنها کار نميکنيم. محيط کارمان هم حتي اندکي به محيط خطرناک و شلوغ کارخانههاي قرن نوزدهم که کارگران منزوي را در خود جاي ميدادند، شبيه نيست؛ اما در همين زندگي پرمشغله و استرسآور امروزيمان هم زماني که به اوقات فراغت خود فکر ميکنيم، عادت داريم بيشتر به فعاليتهاي جمعي بينديشيم تا فعاليتهاي تکنفره، و سرخودمان را که خوب با کار و روزمرگي و به خيال خودمان «فراغت» گرم کرديم، بهسادگي ميگوييم ديگر زماني براي تنها ماندن نداريم.»
ميتلند توصيه ميکند با قدمهاي کوچک شروع کنيد. تنهايي بدويد يا تنهايي به ماجراجويي بپردازيد. در کتاب آمده است که خوشبختانه ماجراجويي از آن دست فعاليتهايي است که جامعه هم با تنهايي انجام دادنش مخالفتي ندارد. خيالپردازي کنيد؛ ايرادش کجاست؟ بزنيد به دل طبيعت و تنهايي سفر کنيد.
يکي از چيزهايي که ميتلند در کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم ما را به انجام آن ترغيب ميکند از بر کردن شعر، يادگيري يک زبان جديد يا حفظ کردن جدول تناوبي و چيزهاي اينچنيني است.
ميتلند ميگويد:
«داشتن ذهني مرتب خلاقيت را افزايش ميدهد و يادگيري چيزهاي زيبا و کارآمد به فرد احساس امنيت ميدهد و او را از وابستگي صرف به خودش آزاد ميکند، و گفتي کمک ميکند ميان سلامت عقل و تنهايي تعادل برقرار شود.»
اين از آن نکاتي است که شايد شما را به فکر فروببرد. يک شعر خوب که از بر باشيد، اگر زماني مجبور شديد تنها بمانيد، مثلاً در چاهي گير افتاديد يا به غاري تبعيد شديد، بهجز فکروخيالکردن چيزي داريد تا سر خود را گرم آن کنيد.
خريد کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم
مکسس...